گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 29
شماره 38 - خرداد و تیر 1382









گذار بزرگ
موعودگرایی ویژه شیعی اگر چه وجوه اشتراك بسیاري با همه باورهایی که در میان ملل و نحل، تحت عناوینی » فرهنگ مهدوي و »
بارزترین وجه « حجتحی خداوند » منجیآخرالزمان به عنوان » مسیانیسم شناخته میشود ;دارد لیکن، شناسایی » منجیگرایی و » چون
تفارق آنها به شمار میرود . از همین روست که این فرهنگ بلافاصله تبدیل به جریانی زنده، جاري و تعهدآور میشود و همه
صورتهاي ناپسند اما پذیرفته شده و جاري موجود را به مدد معیارهاي منبعث از کلام وحی و سیره و سنت ائمه دین (ع) نقد
میکند ;میسنجد ;ارزشگذاري میکند ;نفی یا اثبات میکند و وجهی مطلوب و پسندیده را پیشنهاد مینماید . در چنین نگرشی
آنکه خود را در مواجهه با مناسبات فردي و جمعی ناپسند و نکوهیده میبیند، منفعل و دستبسته در هواي منجی آخرالزمان
نمینشیند و روزگار را با پذیرش منفعلانه سنتهاي ناپسند نمیگذراند . ما بیآنکه جایی نوشته شده باشد یا مرامنامهاي را مکتوب
ساخته باشیم، مبتنی بر اصول، مبانی و مبادي فرهنگ و علم بریده از منبع وحی، جوانانمان را میپروریم و با سلب حیثیت از تمامی
نمونهها و اسوههاي پسندیده دینی، قهرمانان صحنههاي ورزشی و به ظاهر هنري و فرهنگی غرب را الگو و نمونه بودن و زیستن
نونهالان قرار میدهیم . چنانکه در مناسبات اقتصادي، سیاسی و اجتماعی الگوهاي غربی را اساس برنامهریزي و حرکت عمومی
مردم میشناسیم و دستیابی به مدرنیته و مدینه توسعه یافته فرنگی را تنها راه خلاصی از فلاکتها و درماندگیها معرفی میکنیم . شاید
هاي اعلام شده مجامع جهانی را ملاك میزان رشد و ترقی و یا « آمار و استاندارد » از همین روست که در تمامی گفتوشنودها
عقبماندگی فرهنگی و اقتصادي جامعه اسلامی معرفی میکنیم ;بیآنکه براي یک لحظه درباره مبادي و مقاصد فرهنگ و تمدن
غربی اندیشیده باشیم و یا دریافتهاي سیصد چهارصد ساله فرنگی را مبتنی بر معیارهاي دینی به نقد کشیده باشیم . البته در شعارها و
سخنرانیها همواره از حوزه فرهنگ مذهبی دفاع کردهایم و اصلاح پارهاي از صورتها را در مناسبات اجتماعی ;مانند پوشش اسلامی
و دوري از منکرات آشکاري که انسان را از دایره اهل مدینه اسلامی خارج میسازد درخواست کردهایم، اما بههیچ روي درباره
دامنه و گستره معروف و منکر و نحوه ظهور و بروز آن در مناسبات و معاملات مردم نیندیشیدهایم و عزم جزمی را براي بسط
معارف و محدود ساختن منکرات در میان شهر و دیارمان بارز نساختهایم . فرزندان ما همچنان از آبشخور علوم غربی سیراب
میشوند . با روشهاي علمالابدان، علمالاجتماع و روانشناسی منفک از وحی فرنگی تربیت میشوند و در شهر و خیابان و خانهاي
رفت و آمد دارند که عموما بر پایه الگوهاي پذیرفته شده غربی شکل گرفتهاند . به همین دلیل است که همواره بر آمار منکرات،
ناهنجاریهاي اخلاقی و اجتماعی و آشفتگیهاي اقتصادي، سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی افزوده شده است . گویا بیآنکه
بخواهیم، میلیونها جوان را در مسابقهاي وارد ساختهایم که میدان مسابقه، معیار موفقیت و داور و حاکمش را فرهنگ و تمدن غربی
عالم غربی و » در پی بیش از چهارصد سال الحاد و رویگردانی از آسمان تعیین نموده و پیشنهاد داده است . بیگمان سیر و سفر در
صفحه 7 از 56
عالم نیز در گرو حفظ و حراست همین ملاکها، » بسط همه مناسبات ویژه آن، چنین وضعی را میطلبد . چنانکه تداوم حیات این
عالم دینی و سیر و سفر در آن نیز در گرو دستیابی » الگوها و مناسبات است . اما، جاي این پرسش باقی است که: آیا ضرورتا نیل به
به همه ملزومات غربی و سنتهاي پذیرفته شده آنها در مناسبات و معاملات است؟ مگر نه اینکه همواره مقصدها و آمالها هستند که
نحوه بودن و نحوه رفتن را معلوم میسازند؟ آیا جز این است که مقصد و مطلوب بشر غربی و فرهنگ و تمدن ویژه آن با همه آنچه
عالم دینی و در عین حال گسترش مناسبات » که در جغرافیاي فرهنگ و ادب دینی اعلام شده متفاوت است؟ امید دستیافتن به
عالم غربی به آن میماند که مقصد خودمان را رسیدن به قله رفیع دماوند در زمستانی سرد قرار داده باشیم اما خود را ملزم به رفتن »
در طریق دریاي خزر و استفاده از همه ادوات و ابزار ویژه آن سرزمین و حتی نوع پوشش همراه ساخته باشیم . بیگمان هیچیک از
این مسافران به قله دماوند نخواهند رسید حتی اگر تمامی طول مسیر را با شعارهاي کوهنوردان طالب فتح دماوند طی کرده باشند .
حجتی است که » ورود به جغرافیاي فرهنگ مهدوي، قرین با از جاي خاستن است ;زیرا منجی مورد اعتقاد و تمنا در این فرهنگ
« عمل آمادهگر » را در عرصه تاریخ مبدل به « تفکر آمادهگر » براي بودن و زیستن حرف دارد ;براي چگونه بودن تعریف دارد و
میسازد . میزان این آمادگی و حضور، نسبتبه مقدورات، ظرفیتها و اختیارات تغییر میپذیرد . گاه در هیئت نمازگزاري ندبه کننده
ظاهر میشود که در خلوت شبانه همه تمناي خود را به فرا رسیدن وقت ظهور موعود منجی، در پیشگاه خداوندگار هستی عرضه
میدارد و گاه در هیئتسرپرستیک خانه، مدیر یک کارخانه و . . . . که در این صورت جغرافیاي تکلیف او گسترده و گسترده
میشود تا آنکه رخصتحاکمیتبر یک سرزمین را مییابد . در این وجه همه مسئولیتبسط این تفکر و فرهنگ و زمینهسازي براي
دستیابی به سرزمین منتظر، بر دوش او گذاشته میشود . آنگاه که مردي در میانه سرزمین کفر و زندقه در خانهاي مهجور میماند
تقیه است ;ناگزیر به دامن فرا چیدن از مناسبات است ;ناگزیر به خلوتگزینی و سکوت است » اکلمیته است ;ناگزیر به » ناگزیر به
اما، وقتی همه این حصرها برداشته شود، هیچکس معذور نیست . گویا چنان حجت تمام میشود که هر لحظه غفلت و سستی او را
در اقیانوسی از مسئولیت و تعهد وارد میسازد به طوري که دیگر هیچ عذري از او پذیرفته نیست . به همانسان که بروز و ظهور هر
جرم و جنایت در جغرافیاي آن سرزمین، او را شریک در پیامدهایش میسازد . و این تنها در جغرافیاي فرهنگ مهدوي ویژه شیعیان
معنا مییابد و همین امر هم آن را از سایر ملل و نحل مستثنی میسازد . در چنین موقعیتی، هیچ مسلمان شیعی، رخصت اتخاذ روش
منجیگرایی منفعل را ندارد چنانکه هیچ حاکمی رخصت پیروي از شیوهها، سنتها، طرحها، برنامهها و بالاخره استراتژي بیگانگان را
در وقت اداره سرزمینهاي مسلمانان ندارد ;زیرا موانع فراروي او برداشته شده، قدرت بدو منتقل شده و از معذوریتخارج گشته
است . در چنین موقعیتی همه مقدورات مادي و عوامل انسانی ناگزیر تحت مدیریت و طرحی واحد و فراگیر جهت طی مسیري
بسیج میشوند که به ملاقات منجی، دیدار موعود آخرالزمان و حجتحی خداوند میانجامد . همین امر آنان را در زمره منتظران
وارد میسازد و همین سنت آنها را در وقت ارتکاب لغزش و اشتباه در برابر حجتخداوند مستعد بخشش و چشمپوشی میکند . هر
در عصر غیبت « دولت در گذار » است و زمینهسازي تکلیف بزرگ « دولت زمینهساز » و « دولت در گذار » ، دولتی در عصر غیبت
گذار بزرگ نیازمند مردان بزرگ است . جمعیتی که چونان آهن سخت و چونان آتش گدازندهاند، خللناپذیر، فعال و » . است
گذار بزرگ نیازمند خردمندي، عشق و ایثار جماعتی است که بصیرتشان آنان را در شناسایی خصم و » . مهیا براي مجاهده بزرگ
گذار بزرگ » . همراهی با دوستیاري میدهد تا در صبري جمیل خود را مهیاي قبول شداید و سختیهاي دوران گذار سازند
آخرالزمان همه قواي جسمانی، عقلانی، نفسانی و روحانی خویش را مهیا « موعود » نیازمند آمادگی نسلی است که براي همراهی با
گذار بزرگ نیازمند مدیرانی لایق است که، نقش و جایگاه خویش را در برابر سرمایههاي بزرگ خداوندي (نسل » . ساختهاند
جوان، ایمان و باورها، ثروت و دارایی، موقعیت و فرصت و گستردگی زمین خدادادي) درك کرده باشند تا به دور از همه پیرایهها
اگر چه مبحثی سنگین و ، « تعلیم و تربیت نسل منتظر » و بهانهها زمینههاي تربیت و رشد نسلها را فراهم آورند . گفتوگو از
صفحه 8 از 56
چندوجهی است اما، ضرورتی است که بیهیچ تعارف باید انجام شود و بیتردید غفلت از آن ما را و جوانان ما را با سختترین
باب این گفتوگو را میگشاید و از همه صاحبان قلم و اندیشه براي ورود به این عرصه دعوت « موعود » . بحرانها روبرو میسازد
چه باید کرد و چه نباید . والسلام « تربیت نسل منتظر » میکند . عرصهاي که میتواند معلوم کند براي
جهانیسازي، پایان تاریخ و مهدویت
حسن رحیم پور ازغدي تعابیر بسیار بلندي از همه انبیا، از ازل تا خاتم(ص) راجع به حضرت حجت(ع) رسیده و تقریباً جزء
اجتماعی ترین موضوعات، بین همه ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعده منجی است و همه گفته اند که کار نیمه تمام و
ناتمام انبیا(ع) و ادیان، به دست این مرد بزرگ، کامل خواهد شد. گفته اند که بزرگ ترین تکلیف تاریخ، کار بزرگ ترین مرد
تاریخ است. حتی مکاتبی که الوهیت زدایی و الهیت زدایی شده اند باز به نوعی و به نحوي به این مسئله اندیشیده اند، و گرچه نام
ایشان را نبرده اند، اما همه ظهور ایشان را بشارت داده اند و حتی مکاتب الحادي چون مارکسیسم نتوانسته اند به مسئله آخرالزمان،
بی تفاوت بمانند. بودیزم، مسیحیت و یهودیت نیز که غالب بشریت را زیر پوشش گرفته اند، در این خصوص، اعلام نظر کرده اند.
یهود، هنوز منتظر مسیح(ع) است و مسیحیت، منتظر ظهور مجدد مسیح(ع) است. همه انبیا، همه مذاهب و ادیان و فرق، منتظر
گشایشی بزرگ در آینده یا در پایان تاریخ هستند و اشاره خواهم کرد که حتی امروز مکتبی که چند دهه براي نفی پایان تاریخ و
از تاریخ، دست و پا زد و مدعی شد که تاریخ بشر، منتهاي روشن ندارد و جهت اصولی خاصی بر آن حاکم نیست، » غایت « نفی
که در واقع پنجاه، شصت سال تئوري بافت که تاریخ غایت نداشته و ندارد؛ آخرین نظریه پردازانشان چون فوکویاما » لیبرالیزم « یعنی
به روایت خودشان که تثبیت و تبلیغ نظام لیبرال سرمایه داري است. در روایات » پایان تاریخ « سخن می گویند، منتها » پایان تاریخ « از
تعبیر شده است و در سلامهایی که به محضر حضرت عرض می شود آورده اند: » بهار روزگاران « از حضرت مهدي(عج)، به
درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران. کسانی که ایشان را دیده اند؛ » السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام «
توصیفاتی از شمایل ظاهري ایشان کرده اند پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) نیز این بزرگوار را توصیف کرده اند و در آثار محققان،
چنین منعکس شده است: چهره اش گندمگون، ابروانش هلالی و کشیده، چشمانش سیاه، درشت، جذاب و نافذ، شانه اش پهن،
دندانهایش براق، بینی کشیده و زیبا، پیشانی بلند و تابنده، استخوان بندي او صخره سان، گونه هایش کم گوشت و از فرط بیداري
شبها، اندکی متمایل به زردي، بر گونه راستش خالی سیاه، عضلاتش پیچیده و محکم، موي سرش بر لاله گوشها ریخته و نزدیک
به شانه ها، اندامش متناسب و زیبا، قیافه اش خوش منظر و رخسارش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شکوهمند پنهان، هیأتش
سرشار از حشمت و شکوه رهبري، نگاهش دگرگون کننده و فریادش همه گیر و دریاسان است. من در بخش نخست عرایضم، دو
» مهدویت « نظریه در زمینه تاریخ انسان و دو تفسیر درباره فلسفه حیات و مدنیت را به مقایسه می گذارم تا ببینیم کدامیک از آنها با
سازگار است و کدام نیست و چرا؟ و در بخش دوم، بعضی روایاتی راجع به ایشان یا منقول از خود ایشان در این خصوص که
ایشان چه جامعه اي را بنا خواهند کرد و چه حکومتی را خواهند ساخت و مناسبات انسانی و البته حقوق بشر در حکومت ایشان
چگونه تعریف خواهد شد؛ عرض می نمایم و البته هر یک از این روایات، خود می تواند موضوع یک کنفرانس علمی یا پایان نامه
یعنی آنچه نیست ولی » حقیقت « یعنی آنچه هست و » واقعیت « . است » حقیقت « و » واقعیت « سنتز تضاد بین » انتظار « باشد. گفته اند که
.» آنچه باید باشد « تا » آنچه هست « باید باشد. گفته اند که انتظار، سنتزي ناشی از تضاد بین واقعیت و حقیقت است، کوبیدن جاده
پس نکته نخست این است که دو زاویه دید براي تفسیر تاریخ بشر امروز وجود دارد: نخست، آنچه از آن، تعبیر به اصل
به معنی موعود است و مسیانیزم، دعوت به انتظار » مسیح « ، 1؛ یعنی مسیحی گرایی و موعودگرایی کرده اند و در اینجا » مسیانیزم «
است. انتظار براي ظهور موعود و اعتراض به وضع موجود در سطح بشري که توأم است با وعده پیروزي قاطع حق و عدل در پایان
صفحه 9 از 56
و نگاه به آینده است؛ ایدئولوژي اي معطوف به فردا » آینده نگري « ،2» فتوریزم « . تعبیر کرده اند » فتوریزم « تاریخ و از آن نیز به اصل
که می گوید همه خبرها در آینده است؛ جهان هنوز تمام نشده؛ محرومان مأیوس نباشند؛ مبارزان و مجاهدان راه آزادي و عدالت و
شکست خورده اند نگویند که همه چیز تمام » اجراي عدالت « آگاهی، از مبارزاتشان پشیمان نشوند. آنها که بارها در نهضت جهانی
شد. به آینده نگاه کنید. سرتان را بالا بگیرید. شهید دادید؛ صدمات خوردید؛ ضایعاتی دادید؛ در بعضی از جبهه ها عقب نشستید؛
یعنی چشمهایتان را قاطعانه و امیدوارانه به آینده بدوزید و از پس غروب امروز، طلوع فردا را » فتوریزم « . اما سرتان را بالا بگیرید
تصور کنید و با تصور آن، مبتهج بشوید. این ایده اي براي اغواي افکار عمومی نیست. همچنین بر خلاف آنچه بعضی جناحهاي
پراگماتیست گفته اند که امام زمان(ع) اگر هم وجود نداشته باشد اعتقاد به او مفید است، باید گفت: نه، امام زمان(ع) هم حقیقت
است و هم اعتقاد به او مفید است. هم حقیقت دارد و هم فایده. آنها که می توانند حقیقت مهدویت را بفهمند و باور کنند و درگیر
دگماتیزم تجربه گرایی و جزمیات عالم حس هستند و حاضر نشده اند از پنجره اي که به دست انبیا(ع) به فراسوي عالم ماده و
ماوراي طبیعت، باز شده به بیرون نگاه کنند، ممکن است پدیده امام زمان(ع) را فاقد حقیقت و حداکثر، مفید فایده بدانند. در
حالیکه واقعیت امر، این است که قصه امام زمان(ع) اسطوره نیست و نباید متهم به نگاه اساطیري مذهبی شود. در قصه امام زمان(ع)
هر دو توأم با یکدیگرند. پس یک خط در نگاه به آینده انسان و نگاه به تاریخ است که در غرب، از آن تعبیر به » فایده « و » حقیقت «
کردند و آن را با همین کوبیدند، چون تاریخ، زنده است، فعال است و از طرف یک موجود ذي شعور، هدایت » مسیانیزم و فتوریزم «
می شود و عاقبت بشر به منجلاب، ختم نخواهد شد و به تاریخ بشر، خوش بین و معتقد است که از پس همه ستمها و بی عدالتیها و
طلوع خواهد کرد و خدا، انسان را به ستمگران تاریخ، وا ،» حقیقت و عدالت « دروغهایی که به بشر گفته اند و می گویند، خورشید
نخواهد گذارد؛ اما متقابلاً خط دومی وجود دارد که از طرف تفکر لیبرال و سرمایه داري و هژمونی غرب، امروز در دنیا به
» غایت تاریخ « آکادمیها و دانشگاهها پمپاژ می شود و در سطح افکار عمومی دنیا، به زور تبلیغات، القا می شود و آن نفی ایده
معتقدند ،» موعود « مردم مغرب زمین، مراد نیستند. مردم مغرب زمین، آنها که مذهبی و مسیحی اند به ،» غرب « است. وقتی می گوییم
و علی رغم همه بمبارانهایی که علیه فطرت آنان اعمال شده - ولو یک قشر اقلیت در غرب، در آمریکا و اروپا هستند - ولی هنوز
لطافت باطنی خود را حفظ کرده اند. من به یاد می آورم که با بعضی دوستان در واشنگتن، براي دیدار از کلیسایی رفتیم که بسیار
معظم و قدیمی بود و تقریباً حالت موزه داشت و شامل هفت کلیساي تودر تو بود. در سالن کلیسا یک دختر دانشجوي آمریکایی را
دیدم که ایستاده بود و نی می نواخت. صبح یکشنبه بود. جلو رفتم و از او پرسیدم که تو را چه می شود؟ گفت: نذر کرده ام که در
انتظار موعود و به عشق او هر صبح یکشنبه، تا زنده ام، بر در کلیسا، نی بزنم. این جامعه اي است که معنویت، انسانیت و عدالت را
در آن، شبانه روز بمباران می کنند با این وجود، از پس فطرت آن دختر جوان مذهبی دانشجو، در قلب واشنگتن برنمی آیند. پس
وقتی از غرب، سخن می گویم، منظور من، مردم عادي، ناآگاه و ساده مغرب زمین، به خصوص محرومان که حتی فاسدانشان نیز به
و حاکمیت هسته هاي سرمایه داري یهود است که امروزه » هژمونی سرمایه داري لیبرال « نحوي مظلوم و قربانی هستند، نیست. مراد
بر آمریکا و از طریق آمریکا بر دنیا حکومت می کنند، همانها که در انتخابات اخیر که مملو از تقلب بود براي انتخاب یکی از این
دو نفر، که هر دو هم حافظ منافع آن هسته سرمایه داري هستند، خرج مغزشویی افکار عمومی کردند و همه این میلیاردها دلار از
پول همین شرکتها در واقع، سرمایه گذاري ارباب واقعی غرب و دنیاي امروز است و سیستم برده داري مدرن را همچنان رهبري می
کنند و محافظه کارترین هسته قدرت در طول تاریخ بشر، همین هسته تفکر لیبرال است که آمریکا و غرب را رهبري می کند. حال
چرا محافظه کار هستند؟ زیرا وضع موجود در دنیا باید به نفع آنان حفظ بشود. این وضع چگونه حفظ شود؟ ابتدا باید بباورانند که
وضع موجود در جهان و اتفاقی که در دهه هاي اخیر در دنیا افتاده و ایدئولوژي لیبرالیزم در ذیل منافع سرمایه داري جهانی و
صهیونیزم، معادله قدرت و ثروت را تعریف می کند، عین عقلانیت است و همه هم باید باور کنند و به ما بباورانند که اتفاقی که
صفحه 10 از 56
اسم آن را مدرنیته می گذارند، آخر خط تاریخ است. می خواهند بگویند که هیچ مدینه فاضله اي برتر و پیشروتر از وضع کنونی
در جامعه جهانی که ما آن را رهبري می کنیم، نه فقط وجود خارجی ندارد، بلکه حتی وجود ذهنی هم نمی تواند داشته باشد. پوپر
.» امروز مدینه فاضله در کل تاریخ بشر، جامعه ایالات متحده است « در مصاحبه اش با اشپیگل، چند سال پیش از مرگش گفت
مصاحبه گر از او پرسید در جامعه اي که هر 8 ثانیه، یک قتل و هر 9 ثانیه، یک تجاوز جنسی صورت می گیرد و جامعه اي که
بزرگ ترین منبع درآمدش مواد مخدر و سلاحهاي کشتار جمعی هسته اي، شیمیایی و میکروبی است؛ چگونه مدینه فاضله و پایان
دروغ بزرگی بوده که به ما گفته اند. هیچ مدینه فاضله » مدینه فاضله « تاریخ است؟ او پاسخ می دهد که اصل ضرورت فکر کردن به
اي در انتهاي تاریخ وجود ندارد و نباید به آن فکر کرد و این فکري انحرافی در ذهن بشر و باوري اساطیري است، یا فوکویاما،
نظریه پرداز سرمایه داري آمریکا، گفت: اگر تاریخ پایانی هم دارد پایان آن، همین جامعه فعلی ایالات متحده آمریکاست. این
3 (محافظه کاري) دفاع از وضع موجود جهانی و دفاع از هرم قدرتی است که هم اکنون بر » کنسرواتیزم « . است » محافظه کاري « تفکر
دنیا حکومت می کند و در رأس آن سرمایه دارها هستند و همه ملل دیگر، ملتهاي شرق، جنوب و همه، قاعده این هرم و بردگانی
هستند که رأس هرم قدرت را بر دوش خود باید بکشند. امروزه ثروت در دنیا چگونه تقسیم شده است؟ چند درصد بشریت، چند
درصد ثروت و زمین را در دست دارند و این آمار مبین چیست؟ و اگر کسی بگوید این وضع، باز ادامه پیداکند، به چه معنی است؟
در روایت آمده است که امام زمان(ع) فاصله هاي طبقاتی را در سطح جوامع بشري بر هم خواهند زد. در روایت داریم که در زمان
مهدي ما، هیچ انسان گرسنه اي در سراسر زمین پیدا نخواهد شد. این آن مهدویتی است که ما به آن معتقدیم و همه ادیان به آن
معتقدند، ولی هیچ کس به اندازه شیعه، راجع به آن جامعه آخرالزمان و انقلاب بزرگ، شفاف سخن نگفته است. و شاید دیگران،
آگاهی شفاهی از وضعیت نداشته اند. شیعه حتی نام مقدس آن رهبر انقلاب جهانی را نیز می داند، روش حکومت او را توصیف
کرده است و شاید در هیچ مکتب دیگري چنین نباشد. شما در اپانیشادها، در وداها، در انجیل، در تورات و در همه منابع شرق و
غرب، بشارت آخرالزمان را می بینید، ولی هیچ جا به اندازه منابع شیعه، شفاف و دقیق راجع به ایشان، حتی قیافه، حرفها، شعارها و
سازي و » مدینه فاضله « نحوه انقلاب و حاکمیتش بحث نشده است. هدف عمده نظام لیبرال سرمایه داري که می گوید ما با
مسیانیزم، با بنیادگرایی دینی، با رادیکالیزم انقلابی، با فوندامنتالیزم 4 (بنیادگرایی) و با ایدئولوژي، مخالفیم. و با هر نوع اصول
گرایی، حتی غیر دینی آن مبارزه می کند، این است که در افکار عمومی بشر، به خصوص در دانشگاههاي شرقی و اسلامی، در
ذهن دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نیاید که عجب!! پس مدرنیته
سرمایه داري، آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟ این پرسش نباید در افکار عمومی و خصوصی بشریت، جوانه بزند!! آنها می
خواهند بگویند که هیچ چیزي دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آنچه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان
تاریخ است. می گویند اینجا ایستگاه آخر است و بشریت باید از قطار پایین بیاید. توجه داشته باشید نمی گویند که همه بشریت در
سطح ما زندگی کنند و امکانات مردم آمریکا را در اختیار داشته باشند. که اگر بگویند، باید دست از ستم جهانی و نابرابریها
این باشد که توزیع ثروت، قدرت، آگاهی و حرمت و احترام در تمام جهان، یکسان باشد، » جهانی شدن « بردارند. چون اگر معنی
است؛ جهانی شدن از نوعی که در رأسش، سرمایه » آمریکایی شدن « که آنان می طلبند به معنی » جهانی شدن « مورد قبول است، اما
5 غربی، توجیه ستم غربی بر جهان » گلوبالیزیشن « داران حاکم بر آمریکا باشند و بقیه بشریت، قاعده آن هرم باشند. جهانی شدن
مخالف اند و به جهانی شدن سرمایه داري آمریکا فراخوان می کنند. اگر جهانی شدن، عبارت » جهانی شدن مهدوي « است. اینان با
باشد از جهانی کردن آمریت آمریکا و منافع سرمایه داري حاکم بر آمریکا، صهیونیزم و انگلیس، این جهانی شدن فقط به نفع
همه فرهنگها و ایدئولوژیهاي مقاومت را می بلعد و هضم می کند، اما اگر » جهانی شدن « آنهاست و همان را ترویج می کنند، این
بگوییم که ما جهانی شدن را قبول داریم، اما نه با معیارهاي سرمایه داري یهود، بلکه با معیارهاي امام مهدي(ع) که می گوید در
صفحه 11 از 56
تمام دنیا هیچ انسان گرسنه اي نباید باشد و نباید در گوشه افریقا بچه هاي یازده ساله وزنشان به اندازه بچه هاي ششماهه واشنگتن
و نیویورك باشد و نباید استخوان دنده ها و پهلوهایشان پوست آنها را بشکافد و از زیر پوستشان بیرون بزند، آنها این جهانی شدن
مهدوي یعنی عدالت جهانی را پس می زنند و آن را توهم و یوتوپیا می دانند، چون امام مهدي(ع) امنیت را براي همه - نه فقط
براي سرمایه دارهاي غرب - می خواهد. روایت داریم که در زمان حکومت جهانی امام مهدي(ع) امنیت بدان حد بر جهان، حاکم
می شود که یک دختر نوجوان بدون کمترین توهین و تهدیدي به تنهایی از این سوي عالم به آن سوي خواهد رفت. این در روایات
ماست. جهانی شدن مهدوي یعنی امنیت براي همه، امنیت براي دخترهاي آفریقا، مکزیک، غنا و افغانستان، نه فقط براي دختران
محافظه « سرمایه داران نیویورك. اما تفکر جهانی شدن از آن نوع که لیبرال سرمایه داري می گوید و می خواهد، در واقع عین
است، لذا این در مقیاس جهانی، با اصول گرایی، با مدینه فاضله سازي، با ایدئولوژي و حاکمیت ارزشها مخالف اند و می » کاري
گویند که ارزشها اصولًا مفاهیم غیر علمی و مقولات غیرعقلانی اند و لذا مسائلی شخصی بلکه جزو وسایل شخصی!!اند و ارزشها،
شخصی و نسبی است پس ربطی به حکومت و امر عمومی 6 ندارد و سکولاریزم همین است. خط تبلیغاتی آنان، این است که سخن
گفتن از مهدویت و جهانی شدن و وعده عدالت جهانی، خیالبافی است و ممکن نیست. در بحثهاي دانشگاهی شان همین را عنوان
می کنند تا تز کنسرواتیستی را جهانی کنند و نیز می گویند این ایده، اساساً ایدئولوژیک، توتالیتر و تمامیت طلب است و یعنی چه
که یک نفر به نام مهدي(ع) می خواهد بر کل دنیا حکومت واحد برقرار کند؟! چون در روایت داریم مهدي(ع)، با برهان و
شمشیر، از راه انقلاب جهانی به حاکمیت و عدالت جهانی دست خواهد یافت. ایشان با مسیحیان به وسیله انجیل حقیقی و با
یهودیان به تورات حقیقی احتجاج و استدلال می کند و براي هیچ کس، عذر و بهانه اي نمی گذارد و اغلب مردم با منطق و برهان
و موعظه و رحمت، متقاعد می شوند و آنها که لجاجت می کنند با شمشیر، اصلاح خواهند شد و بشریت دیگر جز مسلمان نخواهند
Messianism. 1 .Futurism. 2 .Conservatism. 3 .Fundamen. بود. ماهنامه موعود شماره 38 پینوشتها : . 4
.Globalization. 5 .Public. 6
انسان موجود منتظر
اشاره: انتظار ظهور امام مهدي (ع) یا به تعبیر دیگر انتظار فرج آل محمد (ع) در آموزههاي دین اسلام از اهمیت و جایگاه بسزایی
انتظار فرج یا امید به آینده است که در روایات اسلامی بر آن تاکید » برخوردار است، اما این مفهوم خود مصداقی از مفهوم عام
فراوانی شده است . مکتب اسلام با هدف زنده نگهداشتن روحیه تلاش و پشتکار در فرد و جامعه اسلامی بر امیدواري نسبتبه
آینده و انتظار فرا رسیدن گشایش از سوي خدا سفارش بسیاري کرده و مؤمنان را از هرگونه یاس و ناامیدي برحذر داشته است . در
این مقاله تلاش شده که با بررسی مفهوم عام و خاص انتظار و امید به آینده ریشههاي فطري این مفهوم و نقش سازنده آن در فرد و
چشم به راه بودن ( 1) . چشمداشتیک تحول، » چشمداشتن و » یعنی ، « انتظار » اجتماع را روشن سازد . 1 . مفهوم و جایگاه انتظار
چشمداشتیک رویداد خوب، چشمداشتیک گشایش، . . . یاچشم به راه یک آینده مطلوب، چشم به راه یک عزیز سفر کرده،
چشم به راه یک دستگیر، چشم به راه یک منجی و . . . به این معنا انتظار مفهومی است که با نهاد همه انسانها عجین شده است و
میتوان گفت که همه انسانها به نوعی منتظرند . به بیان دیگر انتظار یا امید به آینده همزاد انسان است و اگر امید به آینده را از او
بگیرند، سرنوشتی جز سکون، رکود، مرگ و تباهی نخواهد داشت، از همین روست که در کلام نورانی پیامبر گرامی اسلام (ص)
آمده است: الامل رحمۀ لامتی و لولا الامل ما ارضعت والدة ولدها و لاغرس غارس شجرا . ( 2) امید براي امت من مایه رحمت است
و اگر امید نبود هیچ مادري فرزندش را شیر نمیداد و هیچ باغبانی درختی نمیکاشت . همچنین حکایتشده است که: روزي
عیسی (ع) نشسته بود و پیرمردي با بیل زمینی را شیار میکرد، عیسی فرمود: بار خدایا! امید (آرزو) را از او برگیر . آن پیر در دم بیل
صفحه 12 از 56
را به کناري انداخت و دراز کشید . ساعتی گذشت و عیسی گفت: بار خدایا! امید را به او بازگردان ;بیدرنگ آن پیر برخاست و
شروع به کارکرد . ( 3) لحظه لحظه زندگی انسان با امید همراه است و او هر دوره از عمر خود را به امید رسیدن به دوره بعدي
پشتسر میگذارد . کودکی که تازه به دبستان پاگذاشته به امید رفتن به کلاس بالاتر و پشتسر گذاشتن دوران آموزش ابتدایی
درس میخواند و تلاش میکند . همین کودك دوران راهنمایی را با امید رسیدن به دوران دبیرستان سپري میکند و دوران
دبیرستان را با این امید که روزي به دانشگاه راه یابد پشتسر میگذارد . وقتی همین کودك دیروز و جوان امروز وارد دانشگاه
میشود امیدهاي تازه به او توش و توان میدهد و به زندگی او معنا میبخشد ;امید رسیدن به جایگاه مطلوب اجتماعی، تشکیل
خانواده، داشتن فرزند و . . . . پس از تشکیل خانواده و به دنیا آمدن فرزندان، همه امیدها و آرزوهاي انسان متوجه پیشرفت و
ارتقاي فرزندانش میشود و به این ترتیب حکایت پایانناپذیر امید به آینده، تا آستانه مرگ، انسان را همراهی میکند . ناگفته
نماند که این امید به آینده و انتظار تحقق فرداي بهتر، خود ریشه در یک ویژگی فطري دارد و آن کمالجویی انسان است . انسان
همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دستیافتن به قلههاي پیشرفت و ترقی است و این در همه انسانها با تفاوتهایی در سطح کمال
موردنظر و تلاش و جدیتی که براي رسیدن به کمال مطلوب صورت میگیرد، وجود دارد . در هر حال، انتظار و چشم به راه آینده
بودن شعلهاي است در وجود انسان که هر چه فروزانتر و پرفروغتر باشد تحرك و پویایی او نیز بیشتر خواهد بود و برعکس هر چه
این شعله به سردي و خاموشی بگراید ;تلاش و فعالیت انسان نیز کاستی میپذیرد تا آنجا که او تبدیل به موجودي سرد، بیروح،
افسردگی تعبیر میکنند . حالتی که شدت و » بینشاط، گوشهگیر و بیتحرك میشود و این همان حالتی است که در روانشناسی به
ضعف و زمینههاي به وجود آمدن آنها در افراد مختلف متفاوت است، اما عامل آن در هر حال چیزي جز خشکیدن نهال امید در
وجود انسان نیست . با توجه به اهمیت و نقش اساسی امید به آینده و انتظار فرج در زندگی انسانها مکتب اسلام تلاش نموده استبا
تقویت این روحیه، تلاش و سرزندگی جوامع اسلامی و مسلمانان را به نهایت درجه خود رسانده و آنها را در هر زمان پویا و پایدار
نگهدارد . به نظر میرسد امید به آینده و انتظار فرج به دو معنا در آموزههاي دین اسلام به کار رفته است: 1 . انتظار به معناي عام;
انتظار گشایش و امید به آینده و از سوي دیگر با » در این معنا مکتب اسلام تلاش کرده است که از یکسو با فضیلتبخشیدن به
نکوهش یاس، ناامیدي، دلسردي و دلمردگی، روحیه تلاش و تکاپوي سازنده را در افراد جامعهاسلامی زنده نگهدارد و از ایجاد
حالتیاس و ناامیدي در زندگی شخصی مسلمانان جلوگیري کند . اهتمام اسلام به این معناي عام از انتظار و امید به آینده تا بدان
حد بوده که از یک سو امید به فرا رسیدن گشایش از سوي خداوند در زمره برترین اعمال برشمرده شده و از سوي دیگر یاس و
ناامیدي از رحمتخداوند از جمله گناهان کبیره به شمار آمده است . شاید بتوان گفتبسیاري از روایاتی که در آنها به فضیلت
انتظار فرج بهطور کلی و بدون ذکر متعلق فرج اشاره شده، به اصل تقویت روحیه امید به آینده و مقابله با حالت ناامیدي و بدبینی »
1 . از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده است - نسبتبه آینده نظر داشتهاند، که از آن جمله میتوان به این روایات اشاره کرد: 1
که: من رضی عن الله بالقلیل من الرزق رضی الله عنه بالقلیل منالعمل و انتظار الفرج عبادة . ( 4) هر کس نسبتبه رزق کمی که
خداوند به او داده خشنود باشد، خداوند نیز نسبتبه عمل کمی که او انجام میدهد خشنود میگردد و انتظار گشایش عبادت است
1 . امام علی (ع) در بخشی از روایت مفصلی که در آن به چهارصد مورد از اموري که براي صلاح دین و دنیاي مؤمن شایسته - 2 .
است، اشاره میکنند ;پس از توصیه به طلب رزق در بین طلوع فجر و طلوع شمس میفرمایند: انتظروا الفرج، ولا تیاسوا من روح الله،
فان احب الاعمال الی الله عزوجل انتظار الفرج . ( 5) در انتظار گشایش باشید و از رحمتخداوند ناامید نشوید ;زیرا
1 . آن حضرت در بخش دیگري از روایتیاد شده پس از اشاره به - دوستداشتنیترین کارها نزد خداوند انتظار گشایش است . 3
این مطلب که ناشکیبایی در هنگام بروز ناگواریها موجب از بین رفتن اجر انسان میشود، میفرماید: . . . افضل اعمال المرء انتظار
1 . امام صادق (ع) نیز در ضمن سفارشهاي - فرج الله عزوجل ( 6) . برترین کارهاي انسان، انتظار گشایش از سوي خداست . 4
صفحه 13 از 56
خود به ابوحنیفه میفرمایند: . . . و افضل الاعمال انتظار الفرج من الله . برترین کارها انتظار گشایش از خداست . 2 . انتظار به معناي
خاص: در این معنا، انتظار گشایش و امید به آینده از حالت امري محدود، سطحی و فردي خارج شده و تبدیل به امري گسترده،
عمیق و اجتماعی میگردد . در توضیح این مطلب باید گفت: تعالیم ادیان الهی و بهویژه دین مبین اسلام، دقیقا بر گرایشهاي درونی
انسانها تکیه دارد و اهداف و برنامههاي آنها براساس همین گرایشهاي درونی و ویژگیهاي فطري سامان یافته است و در این میان
نقش دین تنها جهت دهی، توسعه و تعمیق این گرایشهاست . در موضوع مورد بحث نیز دین مبین اسلام با توجه به اینکه امید به
آینده و انتظار یک گرایش فطري و جوهره زندگی انسانهاست تلاش نموده که این گرایش را از یکسو توسعه و از دیگر سو
تعمیق بخشد . به این بیان که دین اسلام به همه انسانها میگوید: اولا، شما فقط منتظر بهبود وضع زندگی خود و اطرافیانتان نباشید
و تنها سعادت نزدیکان خود را طلب نکنید، بلکه این انتظار را نسبتبه همه افراد جامعه گسترش دهید و چشمانتظار روزي باشید که
رفاه، سعادت، عدالت و معنویت نه تنها در شهر و دیار شما بلکه در همه جهان گسترده شود . ثانیا، انتظار شما نباید تنها متوجه امور
ظاهري، سطحی و محدود زندگی گردد . شما باید انتظارتان را تعمیق بخشید و چشم به راه آیندهاي باشید که حقیقت مطلق،
عدالت مطلق و معنویت مطلق در جهان حاکم شود . در این معنا، انتظار تنها به ظهور مردي تعلق میگیرد که اگر بیاید نهایتخوبیها
براي همه انسانها در سراسر جهان فراهم خواهد شد . این انتظار به همان اندازه فضیلت و برتري دارد که تحقق متعلق آن . نگاهی
. 2 - اجمالی به روایاتی که در فضیلت انتظار ظهور امام عصر (ع) وارد شدهاند ما را به سطح ارزش این انتظار واقف میسازد: 1
امام سجاد (ع) منتظران را برترین مردم همه روزگاران برمیشمارند: . . . ان اهل زمان غیبته القائلون بامامته المنتظرون لظهوره افضل
من کل اهل زمان . ( 8) آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم که امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند برترین مردم همه
2 . امام صادق (ع) در فضیلت انتظار به معناي دوم میفرماید: المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیلالله . - روزگاران هستند . 2
9) کسی که در انتظار تحقق امر ما (برقراري حکومت اهل بیت (ع)) باشد همانند کسی است که در راه خدا به خون خود غلتیده )
برمیشمارند: طوبی لشیعۀ قائمنا المنتظرین « دوستان خدا » 2 . آن حضرت در روایت دیگري منتظران ظهور را از زمره - است . 3
لظهوره فی غیبته و المطیعین له فی ظهوره اولئک اولیاءالله الذین لاخوف علیهم ولا هم یحزنون . خوشا به حال شیعیان قائم ما که در
زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او . آنان دوستان خدا هستند، همانها که نه ترس به دل راه
2 . امام صادق (ع) در بیانی دیگر منتظران ظهور را با شهیدشدگان در پیشگاه رسول خدا - میدهند و نه اندوهگین میشوند . 4
(ص) برابر دانسته، میفرمایند: من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع القائم فی فسطاطه . قال: ثم مکث هنیئۀ، ثم قال: لا
بل کمن قارع معه بسیفه . ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسولالله، صلیالله علیه و آله . ( 11 ) هر کس از شما بمیرد در حالی که
منتظر این امر باشد همانند کسی است که با حضرت قائم (ع) در خیمهاش بوده باشد . سپس حضرت چند لحظهاي درنگ کرده،
آنگاه فرمود: نه، بلکه مانند کسی است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند . سپس فرمود: نه، به خدا همچون کسی است که در
پیشگاه رسول خدا (ص) شهید شده باشد . 2 . نقش سازنده انتظار براي درك درست نقش سازنده انتظار و امید به آینده در فرد و
جامعه لازم است که ارکان و پایههاي اساسی آن را بررسی کنیم . هر کس با مراجعه به خود و بررسی مصادیق مختلف انتظار
درمییابد که این مفهوم سه پایه اساسی دارد: 1 . ناخوشنودي از وضع موجود یا قانع نبودن به آن ; 2 . امید و باور به آینده مطلوب;
3 . تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب . بدون تردید، انتظار، چه در معناي عام و چه در معناي خاص آن، زمانی فعلیت مییابد که
سه رکن یاد شده محقق شود . کسی که هیچ احساس ناخوشایندي نسبتبه وضع موجود خود و شرایطی که در آن بهسر میبرد
ندارد، یا آینده روشنی پیش روي خود نمیبیند و از باور درستی نسبتبه امکان تغییر شرایط موجود برخوردار نیست، یا هیچ تلاشی
در راه تحقق آیندهاي که آن را مطلوب میداند و رسیدن به هدفی که چشمانتظار رسیدن آن است، نمیکند، هرگز نمیتواند در
زمره منتظران باشد . حال اگر بخواهیم با توجه به سه رکن اساسی انتظار، به تحلیل مفهومی انتظار ظهور امام مهدي (ع) بپردازیم و
صفحه 14 از 56
مشخص کنیم که چه زمانی میتوان فردي را واقعا منتظر ظهور دانست، باید به سه نکته اساسی اشاره کنیم: 1 . آگاهی نسبتبه
شرایط موجود و معرفت نسبتبه شرایط عصر موعود ; 2 . باور به تحقق وعده الهی در مورد آینده جهان و حاکمیت نهایی دین خدا
بر سراسر زمین ; 3 . حرکت و تلاش در راه زمینهسازي و یا تحقق جامعه موعود . نخستین شرط انتظار این است که انسان به آن حد
از آگاهی و شناختبرسد که بفهمد وضع موجود جهان و مناسبات حاکم بر آن به هیچوجه خشنود کننده نیست و شرایطی که در
آن زندگی میکند تناسبی با عظمت وجودي انسان و شان او ندارد . این شناخت تنها در صورتی حاصل میشود که آدمی ابتدا
شرایط موجود جامعه خود و شرایط جامعه موعود را به درستی بشناسد و آنگاه به مقایسه آنها پرداخته و به داوري بنشیند که واقعا
کدامیک از این شرایط، شایسته مقام انسان به عنوان اشرف مخلوقات است . شرط دوم باور به سعادتمند شدن جهان و رستگاري
بشر در پایان تاریخ است . باور به این حقیقت که جهان بالاخره طعم خوش حقیقت، عدالت و معنویت را خواهد چشید و ریشه هر
چه دروغ، ستم، فساد و تباهی است از زمین برکنده خواهد شد . بدون تردید تحقق شرایط یاد شده مستلزم تلاش فراگیر فردي و
اجتماعی در حوزههاي مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادي، سیاسی و نظامی است . تلاشی که اگر به واقع محقق شود، فرد و
جامعه مصداق روایاتی خواهند شد که در آنها منتظران ظهور را با یاوران امام مهدي (ع) و حاضران در صحنههاي نبرد عصر ظهور
مقایسه کرده و اجر و ثواب و شان و مرتبه آنها را یکسان دانستهاند . کلام خود را با ذکر روایتی از امام صادق (ع) به پایان میبریم;
روایتی که با تامل در آن میتوان همه بایستههاي انتظار فرج را دریافت: ان لنا دولۀ یجییء الله بها اذا شاء . ثم قال: من سره ان یکون
من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من
ادرکه، فجدوا وانتظروا، هنیئا لکم ایتها العصابۀ المرحومۀ . ( 12 ) براي ما دولتی است که هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق
میسازد . و آنگاه [امام] فرمود: هر کس دوست میدارد از یاران حضرت قائم، باشد باید که منتظر باشد و در این حال به
پرهیزکاري و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالی که منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم، به پا خیزد، پاداش او
همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درك کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این
معین، محمد، «; انتظار » پاداش] اي گروه مشمول رحمتخداوند! پینوشتها: 1 . ر . ك: دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، ذیل کلمه
3 . تنبیهالخواطر، ج 1، ص 272 . به . 2 . المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 77 ، ص 173 ، ح 8 . « انتظار » فرهنگ فارسی ذیل کلمه
4 . المجلسی، محمدباقر، همان، . نقل از: محمدي ريشهري، محمد، میزانالحکمۀ، ترجمه حمیدرضا شیخی، ج 1، ص 184 ، ح 675
. 8 . همان، ج 52 ، ص 122 ، ح 4 . 7 . همان، ج 75 ، ص 208 ، ح 77 . 6 . همان، ص 99 . 5 . همان، ج 10 ، ص 94 . ج 52 ، ص 122 ، ح 3
11 . المجلسی، . 10 . همان، ص 357 ، ح 52 . 9 . الصدوق، محمدبن علی بنالحسین، کمالالدین و تمامالنعمۀ، ج 2، ص 645 ، ج 6
12 . النعمانی، محمدبن ابراهیمبن جعفر، کتاب الغیبۀ، ص 200 ، ج 16 ;المجلسی، محمدباقر، . محمدباقر، همان، ص 126 ، ح 18
بحارالانوار، ج 52 ، ص 140 ، ح 50
از سازمان وکالت تا فقاهت
محمدرضا جباري شواهد و مستندات تاریخی، حکایت از آن دارند که از دوران امامت امام صادق(ع) به این سو، برخی از اصحاب
و یاران امامان شیعه(ع) به عنوان نمایندگان یا وکلاي آنان، در مناطق و نواحی مختلف شیعه?نشین وظایف خاصی را انجام
می?دادند. از اینرو، می?توان امام صادق(ع) را مؤسس تشکیلاتی قلمداد کرد که بعدها توانست نقش بسیار مهمی را در جامعه
شیعی عصر ائمه(ع) ایفا نماید. نقشی که در عصر غیبت صغري، به اوج اهمیت و گسترش رسید. اسباب و عوامل تعیین نمایندگان یا
وکلا توسط امام صادق و امامان دیگر(ع) را می?توان در چند امر خلاصه کرد: 1. بعد مسافت بین مناطق شیعه?نشین و مراکز
استقرار امامان شیعه(ع)؛ 2. وجود جو خفقان و دشواري ارتباط مستقیم بین شیعیان و امامان(ع)؛ 3. عدم دسترسی شیعیان به امامان
صفحه 15 از 56
(ع) به دلیل حبس، شهادت یا غیبت آنها؛ 4. آماده?سازي شیعیان نسبت به شرایط عصر غیبت. چنانکه گفته شد امام صادق(ع)
اولین امامی است که اقدام به تأسیس چنین تشکیلاتی نمود؛ چرا که شواهد تاریخی، وجود چنین تشکیلاتی را در عصر امامان
پیشین تأیید نمی?کند؛ علاوه بر اینکه، شرایط سیاسی و اجتماعی شیعیان نیز چندان تناسبی با تأسیس چنین سازمانی نداشت.
گزارش شیخ طوسی در کتاب الغیبۀ 1، وجود تعدادي انگشت شمار، وکیل و نماینده براي امام صادق(ع) را اثبات می?کند؛ چرا که
این در حقیقت نقطه شروعی براي فعالیت وکلا بود. از آن پس، به مرور زمان، فعالیت این سازمان رو به گسترش نهاد. یک مقایسه
آماري از تعداد وکلاي هر یک از امامان(ع) می?تواند تا حدود زیادي، چگونگی گسترش فعالیت این سازمان تا عصر غیبت
صغري را روشن سازد: نام امام?تعداد وکلا امام صادق(ع) 6 نفر امام کاظم(ع) 13 نفر امام رضا(ع) 10 نفر امام جواد(ع) 13 نفر امام
هادي(ع) 14 نفر امام عسکري(ع) 21 نفر امام زمان(ع) 45 نفر بدین ترتیب، مشاهده می?کنیم که در عصر غیبت صغري، آنچه توسط
امام صادق(ع) پایه?ریزي شد، به خوبی نتیجه داد؛ و این وکلاي امام عصر(ع) در نواحی مختلف شیعه?نشین بودند که واسطه
ارتباطی بین شیعیان و نواب اربعه را فراهم می?آوردند. مناطقی که وکلا در ادوار مختلف فعالیت سازمان وکالت، در آنها، مشغول
فعالیت بودند، شامل نواحی مختلف شیعه?نشین در جزیرةالعرب، شمال آفریقا، عراق و ایران بود. اسامی شهرها و مناطقی که طبق
شواهد تاریخی، فعالیت وکلا در آن مناطق اثبات شده و یا مرتبط با سازمان وکالات بوده?اند، بدین قرار است: مدینه، مکه، یمن،
بحرین، مصر، مغرب، کوفه، بغداد، سامرا، بصره، واسط، مدائن، نصیبین، موصل، قم، آوه، ري، قزوین، همدان، دینور، قریسین،
آذربایجان، اهواز، نواحی مختلف خراسان و ماوراءالنهر همچون: سبزوار، نیشابور، مرو، کابل، سمرقند، کش، بخارا و برخی از دیگر
مناطق شیعه?نشین ایران 2. ذکر مستندات مربوط به هر یک از این مناطق موجود، لیکن از حوصله این مقال بیرون است. نمایندگان
امامان(ع) در حوزه?هاي نمایندگی خود، وظایف مختلفی را انجام می?دادند که مهم?ترین آنها بدین قرار است: 1. نقش مالی، یا
دریافت وجوه شرعی؛ همچون خمس، زکات، نذر و یا هدایاي شیعیان و تحویل آنها به امامان شیعه(ع) و مصرف آنها در مواردي
همچون: مصرف بر ضد حاکمیت عباسی، و رفع نیازهاي اقتصادي امامان(ع) و شیعیان نیازمند؛ 2. نقش ارتباطی بین مناطق
شیعه?نشین و مراکز استقرار ائمه(ع)، به وسیله نامه، ملاقات حضوري، پیک و قاصد و یا طرق خارق?العاده؛ 3. نقش علمی و
ارشادي نسبت به شیعیان، به ویژه در جریان انتقال امامت به امام بعدي؛ 4. نقش سیاسی و مبارزاتی بر ضد حاکمیت عباسی از طریق
فعالیت مخفیانه?اي که به انسجام و تقویت شیعیان و امامان آنها می?انجامید؛ 5. نقش اجتماعی و خدماتی نسبت به ائمه(ع) و
شیعیان، از طریق حضور در میان شیعیان و رفع نیازها و مشکلات ایشان؛ 6. نقش مبارزاتی بر ضد منحرفان و مدعیان دروغین وکالت
و بابیت براي ائمه(ع) که به ویژه در آستانه عصر غیبت و در این عصر، رو به فزونی نهادند؛ 7. نقش حفاظتی نسبت به امامان و
شیعیان؛ 8. نقش تمهیدي نسبت به ورود شیعه به عصر غیبت. خلفاي عباسی که در برخی از برهه?هاي زمانی به وجود چنین
تشکیلاتی سوءظن پیدا کرده بودند، هر از چندگاه، هجمه?هایی را بر ضد برخی از اصحاب امامان(ع) که در معرض این سوءظن
قرار داشتند، ترتیب می?دادند؛ که این خود حاکی از اهمیت کار وکلا و نمایندگان ائمه(ع) است. 3 امامان شیعه(ع) با شرایط
خاصی، یک فرد را به عنوان وکیل و نماینده خود برمی?گزیدند، که از جمله آن شرایط می?توان از عدالت و وثاقت، رازداري و
نهانکاري، نظم، دقت، کاردانی و احتیاط یاد کرد. با این وجود، موارد معدودي در تاریخ به چشم می?خورد که برخی از وکلاي
امامان(ع) به خاطر دنیادوستی، جاه?طلبی، حسادت، عقاید و افکار باطل و افراطی و... راه انحراف پوئیده و نهایتاً به خاطر شدت
انحرافات خود از سوي امامان(ع) طرد و عزل و به تبع آن، مطرود و منفور جامعه شیعه گشتند. اسامی این وکلا بدین قرار است: علی
بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندي، عثمان بن عیسی رواسی، احمد بن ابی بشر سراج، منصور بن یونس، حیان سراج، هشام
بن ابراهیم راشدي عباسی، صالح بن محمد بن سهل، فارس بن حاتم بن ماهویه قزوینی، عروة بن یحیی نخاس، احمد بن هلال
کرخی عبرتائی، محمد بن علی بن بلال، محمد بن علی شلمغانی. 4 توجه به نقش و جایگاه تاریخی تشکیلات مخفی وکالت،
صفحه 16 از 56
می?تواند شناخت دقیق?تري نسبت به حیات و سیره امامان شیعه(ع) در اختیار ما بگذارد. هرگاه تصور کنیم که امامان ما با وجود
فشارها و سخت?گیریهاي فراوان از سوي حکام بنی?عباس، از طریق نمایندگان خود، یک شبکه ارتباطی فعال و مطمئن بین خود و
شیعیان در اقصی نقاط شیعه?نشین فراهم آورده بودند و بدین ترتیب، شیعیان می?توانستند بدون این?که خود مجبور به سفرهاي
دور و دراز براي پرسیدن سؤالات یا تحویل وجوه شرعی و امثال آن شوند؛ با مراجعه به وکلا و نمایندگان امامان(ع) مشکل خود را
حل کنند واز خطرات مراجعه و ارتباط مستقیم با امامان نیز مصون بمانند؛ به اهمیت کار امامان(ع) در تشکیل و ساماندهی شبکه
ارتباطی وکالت بهتر واقف می?شویم. بدین صورت است که امامان شیعه(ع) نه به عنوان افرادي گوشه?گیر و منعزل از مردم و
شیعیان، بلکه به عنوان رهبرانی که با دقت و زیرکی تمام، یک شبکه مخفی ارتباطی با شیعیان در اقصی نقاط را راهبري
می?کردند؛ لحاظ خواهند شد. مروري بر اسامی شهرهایی که به عنوان نواحی مرتبط با سازمان وکالت معرفی شد، ما را به
گستردگی کار این شبکه ارتباطی رهنمون خواهد شد. شبکه?اي که از یک سو تا شمال آفریقا و از سوي دیگر تا عراق و سپس
مناطق مختلف شیعه?نشین در ایران و حتی برخی از نواحی خراسان قدیم و ماوراءالنهر گسترش یافته بود. ساختار سازمان وکالت را
می?توان بدین?گونه تصویر کرد: در رأس این سازمان، امامان شیعه(ع) در نقش رهبر حضور داشتند؛ سپس برخی از برجسته?ترین
وکلاي ایشان به عنوان دستیار و وکیل ارشد، نقش ساماندهی کار وکلاي نواحی مختلف را عهده?دار بودند و بالاخره وکلاي
ائمه(ع) در شهرها و نواحی مختلف شیعه?نشین در قاعده این هرم قرار داشتند که با حضور مستقیم در این نواحی و سکونت در
آنها، نقشهاي مختلف یاد شده در صفحات پیشین را ایفا می?کردند. پس از شروع غیبت صغري، مرجع و ملجأ و تکیه?گاه اصلی
شیعیان، نواب اربعه بودند که وظیفه ایجاد ارتباط بین امام عصر(ع) و شیعیان را به عهده داشتند. فعالیت نواب اربعه در حقیقت
استمرار فعالیتهاي شبکه مخفی وکالت بود که از حدود یک قرن و اندي پیش و از عصر امام صادق(ع) آغاز شده بود. اولین سفیر
ناحیه مقدسه در عصر غیبت صغري؛ یعنی عثمان بن سعید عمري، از مدتها پیش از غیبت صغري، ابتدا در محضر امام هادي(ع) و
سپس در محضر امام عسکري(ع) نقش وکیل ارشد و دستیار مخصوص را به عهده داشت و وکلاي نواحی مختلف مکلف به
مراجعه نزد وي و کسب تکلیف از او بودند. وي با شروع غیبت صغري، در سال 260 ق. از سوي امام عصر(ع) به عنوان نایب آن
حضرت انتخاب شد و در بغداد سکنی گزید. شایان ذکر است که مرکز استقرار دو امام هادي و عسکري(ع) تا پایان عمر شریفشان،
شهر سامرا بود؛ اما با شروع غیبت صغري، شاید بیشتر به خاطر جهات امنیتی، مرکز فعالیت نواب خاص حضرت حجت(ع) از سامرا
به بغداد انتقال یافت؛ 5 گرچه این، به معنی سکونت شخص حضرت حجت(ع) در بغداد نیست. تاریخ رحلت اولین سفیر ناحیه
مقدسه، به درستی روشن نیست؛ البته طبق قرائنی، می?توان حدس زد که وي بیش از یکی دو سال از عصر غیبت صغري را درك
نکرده است. 6 پس از وي، فرزند ارشد او؛ یعنی ابوجعفر محمد بن عثمان سعید عمري، عهده?دار مقام نیابت خاصه شد. وي در
میان نواب اربعه، داراي طولانی?ترین دوران نیابت است که از اوایل غیبت صغري (حدود 263 ق.) تا سال 305 ق. به طول انجامید و
مقام نیابت را عهده?دار گردید و تا سال » ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی « پس از وي، یکی از دستیاران برجسته?اش، به نام
به عنوان چهارمین و آخرین نایب حضرت » ابوالحسن علی بن محمد سمري « ، 326 ق. در این سمت باقی بود. با رحلت سومین سفیر
حجت(ع) بر مسند نیابت خاصه تکیه زد و با رحلت او به سال 329 ق. و صدور توقیع معروف ناحیه مقدسه خطاب به وي، او از
پس از » سازمان وکالت « ، تعیین جانشین براي خود منع شده و آغاز غیبت کبري (غیبت تامه) اعلام شد. 7 با شروع غیبت کبري
حدود دو قرن فعالیت، به کار خود پایان داد و وظایف آن به صورت دیگري، توسط فقهاي شیعه در دوران غیبت کبري ادامه یافت؛
قلمداد نمود. در پایان این مبحث، مناسب است به نامهاي تعدادي » سازمان وکالت « را جانشین » سازمان فقاهت « از این رو، می?توان
از وکلا و نمایندگان برجسته امامان شیعه(ع) در دوران پیش از غیبت صغري، و در عصر غیبت صغري، اشاره کنیم: 1. معلی بن
خنیس (وکیل امام صادق(ع))؛ 2. نصر بن قابوس لخمی (وکیل امام صادق(ع))؛ 3. مفضل بن عمر جعفی (وکیل امام صادق و
صفحه 17 از 56
کاظم(ع))؛ 4. عبداللَّه بن جندب بجلی (وکیل امام کاظم(ع))؛ 5. عبدالرحمن بن حجاج (وکیل امام صادق و امام کاظم و امام رضا
و امام جواد(ع))؛ 6. یونس بن یعقوب بجلی (وکیل امام رضا(ع))؛ 7. عبدالعزیز بن مهتدي (وکیل امام رضا(ع))؛ 8. صفوان بن
یحیی بجلی (وکیل امام رضا(ع))؛ 9. علی بن مهزیار اهوازي (وکیل امام رضا و جواد(ع))؛ 10 . ابراهیم بن مهزیار اهوازي (وکیل
امام جواد و امام هادي و امام عسکري(ع))؛ 11 . زکریا بن آدم قمی (وکیل امام رضا و امام جواد(ع))؛ 12 . ابراهیم بن محمد بن
یحیی همدانی (وکیل امام هادي و امام عسکري(ع))؛ 13 . هارون بن عمران همدانی (وکیل ناحیه مقدسه)؛ 14 . داود بن قاسم
جعفري (وکیل امام هادي و عسکري(ع))؛ 15 . علی بن جعفر همائی (وکیل امام هادي(ع))؛ 16 . ایوب بن نوح بن دراج نخعی
(وکیل امام هادي(ع))؛ 17 . احمد بن اسحاق اشعري قمی (وکیل امام هادي و عسکري و ناحیه مقدسه(ع))؛ 18 . حاجز بن یزید وشاء
(وکیل ناحیه مقدسه(ع))؛ 19 . محمد بن احمد بن حماد مروزي محمودي (وکیل ناحیه مقدسه(ع))؛ 20 . محمد بن شاذان نیشابوري
(وکیل ناحیه مقدسه)؛ 21 . محمد بن احمد بن جعفر قمی قطان (وکیل ناحیه مقدسه(ع))؛ 22 . احمد بن متیل قمی (وکیل ناحیه
. 2 . مقدسه(ع)). پی?نوشتها: 1 . ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبۀ، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، 1412 ق، ص 209
درباره موارد فوق به عنوان نمونه، به منابع زیر مراجعه شود: همان، ص 216 و...؛ همو، اختیار معرفۀالرجال، تصحیح حسن مصطفوي،
دانشگاه مشهد، 1348 ش، ص 524 و 525 و 513 و...؛ ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال?الدین و
تمام?النعمۀ، تصحیح علی?اکبر غفاري، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1416 ق، ص 487 و...؛ حسن بن محمد بن حسن قمی، تاریخ
3 . ر.ك. اختیار معرفۀالرجال، ص 607 و 603 ؛ محمد بن . قم، ترجمه حسن بن علی قمی، تهران، نشر مجلس، 1313 ش، ص 211
یعقوب کلینی، الکافی، تصحیح علی?اکبر غفاري، قم، دارالکتب الاسلامیۀ، ج 1، ص 500 و 525 ؛ قطب راوندي، الخرائج والجرائح،
نگاهی به « س 11 ، ش 52 ، مقاله ،» معرفت « 4 . ر.ك. مجله علمی، تخصصی . تصحیح و تحقیق مؤسسه امام مهدي، قم، ج 2، ص 682
. 6 . محمد رضا جباري . 5 . ر.ك: شیخ صدوق، کمال?الدین و تمام النعمۀ، ص 478 ،»( انحرافات برخی از کارگزاران ائمه اطهار(ع
7 . ر.ك: شیخ طوسی، کتاب الغیبۀ بیروت، نشر . ر.ك: مولی محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، 1376 به بعد، ج 51 ، ص 300
. دار الکتاب الاسلامی، 1412 ق، ص 215 تا 243
یادگارهاي موعود (مسجد جامع کوفه(
مسجد جامع کوفه سیدصادق سیدنژاد اشاره : در گوشه و کنار سرزمینهاي اسلامی مکانهایی وجود دارند که منتظران یار در آنها
گرد می?آیند و به یاد عزیز سفر کرده خود نجواهاي عاشقانه سر می?دهند. این مکانها که هر کدام به نوعی یادگار حضرت
موعود هستند براي همه شیعیان مقدس است و بزرگداشت آنها وظیفه?اي همگانی به شمار می?آید. براي آشنایی بیشتر شما
عزیزان با مساجد، مقامها و اماکن خاصی که یادآور آن امام منتظر هستند، بر آن شدیم که در هر شماره به اجمال یکی از این
مکانها را معرفی کنیم. باشد که مورد قبول حضرت موعود واقع شود. یکی دیگر از مساجد معروف و مهمی که همواره مورد توجه
مسلمانان بوده مسجد شریف کوفه است. این مسجد از جهات مختلفی حائز اهمیت است که به برخی از آنها در بخشهاي بعدي
اشاره خواهد شد اما آنچه که سبب توجه بیشتر شیعیان به این مکان مقدس شده است؛ عنایت خاصی است که حضرت مهدي(ع) به
این مسجد دارند. در بخش حکایات بیان خواهد شد که بسیاري از سعادتمندان در این مکان پر برکت توفیق زیارت امام(ع) را پیدا
بعد از ظهور آن حضرت، کوفه مرکز حکومت و ،» مفضل « کرده?اند. افزون بر این براساس روایات زیادي از جمله روایات معروف
مسجد جامع آن، مرکز قضاوت و اجراي عدالت خواهد شد. در روایتی که مفضل از امام صادق(ع) نقل می?کند، درباره جایگاه
مسجد کوفه در عصر ظهور چنین آمده است: قلت: یا سیّدي فأین تکون دارالمهدي و مجتمع المؤمنین؟ قال(ع): دار ملکه الکوفۀ و
مجلس حکمه جامعها... 1 . [به امام صادق(ع)] عرض کردم: سرور من! محل استقرار حضرت مهدي(ع) و مکان تجمع مؤمنان پس
صفحه 18 از 56
از ظهور کجا خواهد بود؟ حضرت در جواب فرمودند: پایتخت آن حضرت کوفه و مرکز قضاوتشان مسجد جامع خواهد بود...
برطبق روایتی دیگر از علی(ع)، امام زمان(ع) در مسجد کوفه نماز را اقامه می?کنند: عن ابن نباتۀ قال: بینا نحن ذات یوم حول
أمیرالمؤمنین(ع) فی مسجد الکوفه إذ قال: یا أهل الکوفه... انّ مسجدکم هذا أحد أربع المساجد التی اخترها اللَّه عزّوجلّ لأهلها...
ولیاتین علیه زمان یکون مصلّی المهدي من ولدي و مصلّی کلّ مؤمن... 2. ابن نباته می?گوید روزي در مسجد کوفه گرد حضرت
امیرالمؤمنین(ع) جمع شده بودیم که آن حضرت فرمودند: اي اهل کوفه! این مسجد شما یکی از آن چهار مسجد است که خداوند
تبارك و تعالی آن را براي اهلش اختیار نموده است... زمانی پیش می?آید که این مسجد محل اقامه نماز فرزندم مهدي(ع) و همه
مؤمنان خواهد شد. این روایت را روایت دیگري از امام باقر(ع) تکمیل می?کند. براساس روایت نقل شده از آن حضرت وقتی امام
مهدي(ع) وارد کوفه می?شوند با استقبال گرم مردم روبرو می?گردند؛ همه به حکم حضرت گردن می?نهند و آنگاه حضرت
وارد مسجد شده براي مردم خطبه می?خوانند و نقل است که تجمع مردم به قدري زیاد خواهد بود که وقتی از شوق دیدار امامشان
بی?اختیار گریه می?کنند سخنان حضرت به گوش کسانی که دورتر از منبر هستند نخواهد رسید، لذا در هفته دوم بعد از ورود
امام(ع) به کوفه، مردم خطاب به حضرت مهدي(ع) می?گویند: یا ابن رسول اللَّه الصلاة خلفک تضاهی الصلاة خلف
رسول?اللَّه(ص) والمسجد لایسعنا. اي پسر رسول خدا! نماز در پشت سر شما خواندن همانند نماز خواندن در پشت سر رسول
خدا(ص) است در حالی که این مسجد گنجایش این همه جمعیت ندارد. منظور مردم آن است که حضرت تدبیري بیندیشند تا همه
مردم توفیق حضور در نماز جماعت و جمعه را داشته باشند. امام(ع) در پاسخ می?فرمایند: مسجدي براي شما خواهم ساخت که
گنجایش همه مردم را داشته باشد. در ادامه روایت آمده است: فیخطّ مسجداً له ألف باب یسع النّاس علیه اصیص 3 . طرح مسجد
بزرگی را که داراي هزار در است و همه مردم را در خود جاي می?دهد ارائه می?دهند. نکته دیگري که در مورد مسجد کوفه در
روایات به چشم می?خورد این است که آن حضرت مسجد کوفه را براي اصلاح قبله آن بازسازي خواهند کرد. علی(ع) در این
زمینه می?فرمایند: کانّی أنظر الی شیعتنا بمسجد الکوفه و قد ضربوا الفساطیط یعلّمون الناس القرآن کما أنزل أما إنّ قائمنا إذا قام
کسره و سوّي قبلته. 4 گوئی هم اکنون به شیعیان در مسجد کوفه می?نگرم که خیمه?ها برپا کرده?اند و قرآن را آن?گونه که نازل
شده است براي مردم آموزش می?دهند. قائم ما چون قیام کند آن مسجد را خراب و قبله آن را اصلاح خواهند نمود. تاریخچه و
مشخصات مسجد کوفه به نوشته کتابهاي تاریخ، وقتی شهر کوفه اولین بار در سال 17 ق. به دستور عمربن خطاب و توسط سعد بن
وقاص، فرمانده لشکر اسلام، به عنوان اردوگاه سربازان اسلام بنا گشت؛ سعد وقاص در مرکز این پایگاه نظامی در فضایی کوچک
به شکل چهارگوش مسجدي بدون سقف را از چوب و نی تأسیس کرد که البته بعدها براي در امان ماندن آن از خطر
آتش?سوزي اطراف آن را با دیوارهاي گلی محصور کردند و سالها بعد همین مسجد را زیاد بن ابی?سفیان حاکم معاویه به سبک
ساختمان?سازي مرسوم در بین ساسانیان تجدید بنا کرد... 5 ولی از مضمون روایات چنین برمی?آید که سابقه این مسجد بسیار
قدیمی?تر از آن است که در اسناد تاریخی ذکر شده است. به عنوان مثال از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت
فرمودند شبی که مرا سیر دادند تا مسجد اقصی (در جریان معراج) از مسجد کوفه گذشتیم؛ سوار براق بودم به محلی رسیدیم که
جبرئیل گفت: یا محمد در اینجا پیاده شو و نماز بخوان! وقتی در آنجا نماز به جاي آوردم از جبرئیل پرسیدم: اینجا کجاست؟
جبرئیل گفت: اینجا کوفان (کوفه) است و این محل هم مسجد آنجاست. من تا کنون بیست مرتبه دیده?ام که اینجا خراب شده و
دوباره تجدید بنا گشته است و فاصله بین هر خرابی و آبادي آن پانصد سال بوده است. 6 بنابر مضمون روایتی دیگر، روزي امام
صادق(ع) به نزدیکیهاي مسجد کوفه رسیدند و از مرکب خود پیاده شدند؛ وقتی علت پیاده شدنشان را سؤال کردند آن حضرت
فرمودند: حدّ مسجد الکوفه آخر السراجین خطّه آدم(ع) و أنا أکره أن أدخله راکباً... 7 . محدوده مسجد کوفه آخر سراجین (نام
محلی در نزدیکی مسجد) است که این حدّ را حضرت آدم(ع) براي مسجد مشخص کرده است و من نمی?پسندم که سواره وارد
صفحه 19 از 56
این محدود بشوم. در ادامه روایت آمده است که راوي می?پرسد: اگر محدوده مسجد کوفه آن است که می?فرمایید پس چه چیز
باعث تغییر آن شده است؟ حضرت در پاسخ می?فرمایند: اول امري که سبب تغییر آن شد توفان نوح بود بعدها هم اصحاب کسري
و سپس نعمان بن منذر و بعد هم زیاد بن ابی?سفیان تغییراتی در آن ایجاد کردند. بر این اساس معلوم می?شود که این مسجد
شریف از زمان آدم ابوالبشر به عنوان محلی براي عبادت خداوند تبارك و تعالی مطرح بوده است؛ منتهی در طول تاریخ دستخوش
مسجد « : می?گوید » شعبی « . تغییر و تحولاتی شده و در زمانهاي مختلف در تجدید بناها حدود محوطه مسجد تغییر پیدا کرده است
8 در بعضی از مآخذ .» مساحت مسجد کوفه نه جریب است « : گفته است » زادانفروخ « ولی .» کوفه شش جریب و شش قفیز است
وضعیت کنونی مسجد جامع کوفه چنین توصیف می?شود: این مسجد تقریباً به شکل مربع است منتهی اضلاع آن با هم تفاوت
109 و 116 متر؛ مساحت آن را حدود 12750 متر دانسته?اند و ،116 ، دارند. اندازه هر یک از اضلاع آن به ترتیب عبارتند از: 110
ارتفاع دیوارهاي مسجد 22 متر ذکر شده است. در سمت جنوب غربی آن به فاصله 85 متر، خانه کوچک و محقري وجود دارد و
مشهور است که آنجا خانه علی(ع) بوده است که قبر میثم تمار در نزدیک آن خانه قرار دارد. در بین این خانه و مسجد، قصر
دارالخلافه واقع شده است که از در ضلع جنوب غربی مسجد می?توان به دارالخلافه وارد شد. ضمناً قبر مسلم بن عقیل و هانی بن
عروه در دو مکان نزدیک به هم، چسبیده به دیوار ضلع شرقی مسجد است که از طریق یک در بزرگ که در دیوار گذاشته شده
است می?توان به حرم آن دو بزرگوار داخل شد. البته در شمالی هم به این در آرامگاه راه دارد و قبر مختار ثقفی به آرامگاه مسلم
بن عقیل نزدیک?تر است. در دور تا دور محوطه این مسجد، هفتاد و شش حجره (غرقه) وجود دارد. در مجموع درهاي ورود و
که در طرف غربی مسجد » باب الکنده « . که معروف به باب امیرالمؤمنین(ع) است؛ 2 » باب السده « . خروج به مسجد چهارتاست: 1
یا الثعبان. در این مسجد مکانهاي مقدس و محرابهاي زیادي وجود » باب الفیل « . که محاذي قبله است؛ 4 » باب الانماط « . است؛ 3
دارد که هر یک از آنها را مقام می?نامند. از جمله آنهاست: 1. مقام حضرت ابراهیم خلیل(ع)؛ 2. مقام حضرت خضر(ع)؛ 3. مقام
حضرت زین?العابدین(ع)؛ 4. مقام نوح یا باب الفرج؛ 5. مقام امیرالمؤمنین(ع)؛ 6. مقام جبرئیل؛ 7. دکه قضاء (محل قضاوت
. امیرالمؤمنین(ع))؛ 8. دکه حضرت صادق(ع)؛ 9. محراب امیرالمؤمنین(ع) که محراب حضرت زکریا هم گفته می?شود؛ 10
بیت? الطشت؛ 11 . مقام بیعت النبی(ص)؛ 12 . دکۀالمعراج (محلی که پیامبر اکرم(ص) در شب معراج در آن مقام نماز به جاي
آوردند)؛ و... فضائل مسجد جامع کوفه براي مسجد کوفه در روایات حضرات معصومین(ع) فضائل زیادي بیان شده است: امام
باقر(ع) می?فرمایند: اگر مردم به فضیلتی که مسجد کوفه دارد واقف بودند؛ از راههاي بسیار دور به آنجا سفر می?کردند. یک
نماز واجب خواندن در آنجا مساوي با به?جاي آوردن یک حج و یک نماز مستحبی خواندن در آنجا معادل با انجام دادن عمره
است 9. علی(ع) نیز در این باره می?فرمایند: خواندن نماز نافله در این مسجد معادل انجام عمره در کنار پیامبر اکرم(ص) و خواندن
نماز واجب در آنجا مساوي انجام دادن حج با رسول اکرم(ص) است. در این مسجد هزار پیغمبر و هزار وصی پیغمبر نماز
خوانده?اند 10 . امام صادق(ع)، به یکی از اصحاب که اهل کوفه بود فرمودند: آیا تمام نمازهایت را در مسجد کوفه می?خوانی؟
وي عرض کرد: خیر. حضرت فرمودند: من اگر در آنجا حاضر باشم امیدوارم که هیچ نمازي از من در آن مسجد فوت نشود. سپس
حضرت اضافه کردند: آیا فضیلت نماز در این مسجد را می?دانی؟ راوي می?گوید: گفتم: خیر. حضرت فرمودند: هیچ بنده صالح
و پیامبري نبوده است مگر آن?که در مسجد کوفه نماز خوانده است حتی رسول خدا(ص) وقتی به معراج می?رفتند جبرئیل(ع) به
ایشان عرض کرد: آیا می?دانی حالا در کجا هستی؟ حضرت رسول(ص) فرمودند: خیر. جبرئیل گفت: حالا در مقابل مسجد کوفه
قرار گرفته?اید. پیامبر(ص) به جبرئیل فرمودند: از خداوند متعال اجازه بخواه تا پائین رفته در آن نماز بخوانیم. وقتی خداوند متعال
اجازه دادند؛ حضرت در آنجا دو رکعت نماز به جاي آوردند. سپس امام صادق(ع) فرمودند: یک نماز واجب در آن برابر با هزار
نماز و یک نماز نافله در آن مساوي با پانصد نماز در اماکن دیگر است. قبله این مسجد، باغی از باغهاي بهشت و دست راست و
صفحه 20 از 56
چپ آن نیز از بستانهاي بهشت است. در آن مسجد نشستن عبادت محسوب می?شود. اگر مردم فضیلت آن را می?دانستند هر چند
با چهار دست و پا همچون طفل خود را به آنجا می?رساندند تا از برکات آن بهره?مند شوند 11 . محمد بن سنان می?گوید: از امام
رضا(ع) شنیدم که می?فرمودند: یک نماز ففرادا در مسجد کوفه خواندن با فضیلت?تر از هفتاد نمازي است که بطور جماعت در
جاهاي دیگر خوانده شود 12 . همان?گونه که پیش از این گفته شد؛ روایات بسیار زیادي در این باره در کتب روائی وارد شده
است که در اینجا به همین مقدار اکتفا می?شود اما جهت تکمیل بحث به بعضی از اوصاف و ویژگیهاي معنوي مسجد کوفه که در
متن روایات مختلف آمده است اشاره می?شود: 1. ... مسافر در این مسجد مخیر است که نمازش را تمام و یا به صورت شکسته
بخواند. 2. اعتکاف در آن مسجد مانند اعتکاف در مسجدالحرام و مسجد مدینه است؛ یعنی از ثواب و فضیلت بیشتري برخوردار
است. 3. مسجد کوفه، افضل از مسجد اقصی در بیت?المقدس است. 4. کشتی نوح از همین مکان حرکت کرده است. 5. هیچ
گرفتار و محزونی در مسجد کوفه دست به دعا برنداشته مگر آنکه دعایش مستجاب شده است؛ یعنی خداوند غم و گرفتاري او را
برطرف ساخته و حاجتش را برآورده است. 6. مسجد کوفه باغی از باغهاي بهشت است. 7. طرف راست این مسجد مبارك و با
برکت?تر از طرف چپ آن است. 8. عصاي موسی(ع)، شجره یقطین و انگشتر سلیمان و... در آنجاست. 9. در روز قیامت این
مسجد براي اهلش شفاعت خواهد کرد. 10 . حضرت ابراهیم(ع) و حضرت نوح(ع) و حضرت زکریا(ع)... در آن نماز خوانده?اند.
11 . امام زمان(ع) پس از ظهور در آن نماز خوانده و آنجا را محل قضاوت و محکمه خود قرار خواهد داد. 12 . آنجا یکی از چهار
مسجد مهم مسلمانان است؛ یعنی مسجدالحرام و مسجد مدینه و مسجدالاقصی است که مسجد کوفه از مسجدالاقصی با فضیلت?تر
است. آداب و اعمال مسجد کوفه در کتابهاي دعا و زیارت آداب مسجد کوفه را به دنبال آداب خود شهر کوفه بیان می?کنند؛ چرا
که از سرزمین کوفه به عنوان حرم امیرالمؤمنین(ع) یاد شده است و براي ورود به آن، نظیر حرم پیامبراکرم(ص) آدابی مشخص شده
است. در هر حال چنین وارد شده است که وقتی به سوي مسجد کوفه عازم شدي در حال رفتن اللَّه?اکبر و لااله?الااللَّه و الحمداللَّه
و سبحان?اللَّه می?گویی آنگاه که به مسجد رسیدي در کنار در معروف به باب?الفیل 13 بایست اینگونه سلام بده. السلام علی
رسول?اللَّه، السلام علی امیرالمؤمنین و رحمۀاللَّه و برکاته و منتهی مشاهده و موضع مجلسه و مقام حکمته... و انت ولیّی و سیّدي و
وسیلتی فی?الدنیا و الآخرة. سپس داخل مسجد شو و بگو: اللَّه?اکبر (سه مرتبه) هذا مقام العائذ باللَّه و بمحمّد و بولایۀ أمیرالمؤمنین
وألأئمۀ المهدیین الصادقین... وحجۀاللَّه علی خلقه. آنگاه برو به طرف ستون چهارم نزدیک باب الانماط که روبروي ستون پنجم و
» قل هواللَّه « به ستون حضرت ابراهیم(ع) معروف است و چهار رکعت نماز بخوان به این ترتیب که دو رکعت آن را با حمد و سوره
و دو رکعت دیگر را با حمد و سوره قدر 14 . وقتی نماز را به پایان بردي تسبیحات حضرت زهرا(ع) را ذکر و بعد این?گونه سلام
کن: السلام علی عباداللَّه الصالحین الراشدین، الذین أذهب اللَّه عنهم الرجس و طّهرهم تطهیراً و جعلهم أنبیاء مرسلین و حجۀ علی
الخلق أجمعین و سلام علی المرسلین والحمداللَّه رب?العالمین و لک تقدیر العزیز العلیم. و هفت مرتبه بگو: سلام علی نوح
فی?العالمین. سپس بگو: نحن علی وصیتک یا ولیّ المؤمنین التی أوصیت بهاذریتک من المرسلین... الحمداللَّه علی ماهدانا. پس از
رفته در آنجا دو رکعت نماز می?خوانی در این نماز بعد از حمد در خواندن سوره مختار هستی هر یک » دکۀ القضا « آن به نزدیک
از سوره?هاي قرآن را که در آن آیه سجده نیست می?توانی بخوانی. بعد از این نماز هم وقتی تسبیحات حضرت زهرا(ع) را ذکر
کردي آنگاه چنین بگو: یا مالکی و مملکّی و متغمدي بالنعم الجسام... برحمتک یا أرحم الراحمین. با توجه به مفصل بودن اعمال و
آداب مسجد کوفه در اینجا به همین مقدار بسنده می?کنیم و علاقه?مندان را به مفاتیح?الجنان و کتابهایی که در زمینه آداب و
- 2 . بحارالانوار، ج 97 ، صص 390 . اعمال عتبات عالیات نوشته شده رجوع می?دهیم. پی?نوشتها : 1 . بحارالانوار، ج 53 ، ص 11
، 5 . جهت اطلاع بیشتر به تاریخ طبري ج 1 . 4 . بحارالانوار، ج 52 ، ص 364 ، ح 139 . 3 . بحارالانوار، ج 52 ، ص 330 . 389 ، روایت 14
ص 248 و معجم?البلدان ج 4، ص 323 به بعد مراجعه شود. 6 . قال رسول?اللَّه(ص) لما اسري لی?مررت بموضع مسجد الکوفه... من
صفحه 21 از 56
7 . من لایحضره الفقیه ج 1 ص 149 ح 14 . در نقل دیگري دارد فانّ هذا الموضع کان مسجد . لایحضره الفقیه ج 1، ص 150 ح 18
الکوفۀ الاوّل الذي خطّه آدم و انااکره ان ادخله راکباً. بدرستی که این مکان جز محدوده اولیه مسجد کوفه است که حضرت
. 8 . آدم(ع) آن را مشخص ساختند و من دوست ندارم که در حال سواره بودن وارد آن شوم. بحارالانوار ج 98 ، ص 6و 386 ، ح 6
، 11 . بحارالانوار، ج 97 ، ص 391 . 10 . بحارالانوار، ج 97 ، ص 400 ، ح 49 . 9. المزار الکبیر، ص 122 . لغت?نامه دهخدا، ج 5، ص 7359
13 . چون از علی(ع) روایت شده است فرمودند: ادخل الی جامع الکوفۀ من?الباب . 12 . بحارالانوار، ج 97 ، ص 39 !، ح 34 . ح 16
الاعظم فانّه روضۀ من ریاض الجنۀ. من از در بزرگ (باب?الفیل) به مسجد کوفه وارد می?شوم چون آن در باغی از باغهاي بهشت
14 . روایت شده است امام صادق(ع) در زمان حکومت سفاج به مسجد کوفه آمدند و از . است. بحارالانوار ج 97 ص 409
باب?الفیل وارد شدند و در کنار ستون چهارم نماز خواندند و از آن حضرت نقل شده است که فرمودند: این ستون حضرت
. ابراهیم(ع) است. المزارالکبیر، ص 162
آنان که خاك